اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا،
تولدی دیگر و توان یافتنی دیگر برای خورشید بدانیم آنگاه دهم و چهلم
زمستان و جشن گرفتن آن ، ما را با آیین کهن و زندۀ دیگری روبرو می سازد:
1. در دهم دی ماه جشنی برگزار می شده و
کمابیش همانند جشن سده در طی آن آتش ها برمی افروختند.
2. در دهم بهمن ماه جشن سده برگزار می شده
که جشن چلۀ خورشید است . در این جشن آتش بر پا می کردند و معتقد بودند در
این زمان زمین دزدانه نفس می کشد و از سرمای هوا کاسته می گردد.
3.جشن سوم چهارشنبه سوری است و بدین گونه ما
با سه جشن آتش زمستانی روبرو هستیم .
انسان عصر باستان گمان می کرد که قادر است
با جادوی خود، نیروهای جهانی را تقویت یا تضعیف نماید. جادوهای آوردندۀ باد
و باران از معمول ترین جادوهای تقویت طبیعت بود و جادوی مبارزه با بیماری
ها برای طرد و تضعیف آن نیز گروه دیگر از این جادوها به شمار می آمد. از
جمله جادوهای تقویت کننده و تسریع کننده در امور طبیعت، یکی نیز تقویت
نیروی خورشید و سرعت بخشیدن به گرمادهی آن است.
این جادو با آتش افروزی توام است و متکی بر
این گمان که ایجاد آتشی همانند خورشید بر زمین و در فضا سبب گرم تر و
نیرومند تر شدن خورشید می شود و همان طور که گمان می رفت جادوی خاصی توام
با پاشیدن آب، سبب ریختن باران خواهد شد. به این جادو جادوی تشبه میگویند.
بر این اساس ما در ایران اعصار گذشته با
آیین روبرو هستمیم که در طی آن بر زمین آتش ها می افروختند ، شهر ها را
چراغان می کردند و پرنده ها و تیرهای آتشین را به فضا می فرستادند تا مگر
دوران کودکی خورشید به سر رسد و گرمای آن پدید آید و باروری زمین از نو
آغاز گردد.
به نقل از کتاب « جستاری چند در فرهنگ
ایران» از زنده یاد دکتر مهرداد بهار